وقتی پدر من را طعمه یافتی

وقتی پدر من را طعمه یافتی

ماجرای بزغاله و گرگ ... بزغاله ای كه اسیر گرگ می شود و آواز می خواند و در ادامه ....

6 سال پیش
نیاورده نمی بره

نیاورده نمی بره

حكایت روستایی خسیسی كه وقتی به شهر می رود دلش نمی خواهد از خانه دوست و فامیل دل بكند.

6 سال پیش
قصابی كه گوشت را به مردم نسیه می فروخت

قصابی كه گوشت را به مردم نسیه می فروخت

حكایت همین كه دودش بلند شد پولش را می خواهد

6 سال پیش
حكایت «همان گنجعلی است و قنجعلی»

حكایت «همان گنجعلی است و قنجعلی»

همین گنجعلی است و قنجعلی دو برادری كه حسابی از كار های هم تعریف می كردند تا اینكه كدخدا ....

6 سال پیش
نابینا و چاه

نابینا و چاه

اگر بینم نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است

7 سال پیش
حكایت های فارسی

حكایت های فارسی

هم چرك دار حاج محمد آقا بودن و هم خبر دار بگویم و ادامه حكایت ....

7 سال پیش
این ره كه تو می روی به تركستان است

این ره كه تو می روی به تركستان است

نمازی به ریا برای خود شیرینی پیش پادشاه . حكایت فردی كه برای نهار به پیش پادشاه آمده بود اما نهار رو كامل نخورد تا برای خود شیرینی نماز طولانی با ریا بخواند ...

7 سال پیش
بخیل سوم را خدا بكشد

بخیل سوم را خدا بكشد

حكایت سه دوست است كه هر سه بخیل هستند و نمی توانند چیزی را ببخشند . بزرگی بر ایشان گذر میكنند و....

7 سال پیش
باج سبیل

باج سبیل

زور گفتن و قلدری در گذشته كه تبدیل به یك ضر بالمثل ایرانی شد . حكایت اصلی این ضرب المثل

7 سال پیش
برای یه دستمال قیصریه رو اتش نمی زنند ...

برای یه دستمال قیصریه رو اتش نمی زنند ...

حكایت شاگرد حجره داری است كه از روی ترس ضرری بیشتر می زند ..

7 سال پیش