خوش خدمتی
جناب بزرگ فامیلشون مرقوم كردن كه
آهای معم سرخانه ما خروسخوان طبق معمول رفته بودیم طباخی و داشتیم پشت میز
كر كثیف ، در كاسه بشقاب لب پَر ،كله پاچه نوش جان می نمودیم .كه ییهو یك دانه مردسان با چند نفر هیات همراه آمدند داخل ..نمیدانی این طباخ باشی چه ها نمیكرد برای آنها .رومیزی ابریشم پهن كرد كاسه بشقاب كریستال اصل چك با قاشق چنگال نقره ای برایشان گذاشت حتی كله گوسفند را هم برایشان كلی چیتان بیتان كرد بعد گذاشت مقابلشان. نمیدانیم او كه بود كه اینگونه خوش خدمتی اش را میكرد. من اگر بودم یك دانه كله جوجه دو روزه هم مقابلش نمیگذاشتم فكر كن ما ،جناب بزرگ فامیل ، با یك متر و بیست سانت سبیل ده بار گفتیم استاد یك دانه نمكدان بیاور سر میز ما اما انگار نه انگار آنوقت طباخ باشی برای آن آنها تا كمر خم میشد....خب اقلا تو بیا برای ما خوش خدمتی كن ..تازه این در شرح وظایفت هست ها